شاید امروز ۲۵ آبان باشه اما هنوز برای من ۲۳ آبان هست اگه ۲۹ اسفند امسال باشه یا ۲۳ فروردینی که گذشت یا یه ۲۳ وم دیگه از یاد من نمی ره . مهم نیست دیر نوشتم اما مهم نوشتنمه که هنوز برام داغه و تازه است .
یه پیاده روی ملس تو یه هوای مشتی خرمشهری / بارون نم نم / پیتزا مشتاق / کش کشی و مثل خوت خوشمزه ....
شب به یاد موندنی بود برای من برات امید و آرزو های خوبی دارم و انشالله همیشه سر زتنده باشی سانازم . تولدت مبارک
روزای بارونی آبادان همیشه قشنگه وقتی بارون گرد و غبار سال را از درو دیوار میشوره ... قشنگ تره !
لذت بارون با شعر چاوشی زیبا تر میشه ....
چی بگم از کجا بگم
دردم را با کیا بگم بهتره دم نزم
حرفی از عشقم نزم
از عشقی که گم شد و رفت .. .
ز پ : چه حالتی داره چشات ؟