عزیزم برام بنویس :
دیشب باهات تماس گرفتم بیدار بودی کلی حرف زدیم ولی یه چیزی خنده دار بود خودت میدونی دیگه.........
اینم واسه تو گل من:
چراغی در دست
چراغی در دلم زنگار روحم را صیقل می زنم
آینه ای برابر آینه ات میگذارم تا از تو ابدیتی بسازم................
همین دیروز بود دشت ارژن .....
چه کامنت های زیبایی برام نوشتی . عزیزم الانه رفتی برام خرید بکنی ؟ دست درد نکنه !
و آسمان قلبم را به لطافت باران یادت
میهمان کرده ام
امشب به یاد تو! بغض سکوت را ، در گلوی زنگار گرفته ام ، شکسته ام
امشب به یاد تو ، با مداد قرمز آرزوهایم
طرحِ لبخند را بر لبان خشکیده ام ، کشیده ام
امشب به یاد تو ،
در برهوت تنهائی ام نشسته ام
تمروز پنجشنبه هست چه صبح سردی تو ابادان با خشکی و بی حالی رفتم در کافی نت را باز کردم . سرد بود و خالی .
ای مرحم ای هم دم بی تو چه می نوشتم ؟
ساعت ۳:۳۰ دست ارژن - شیراز
روزا مثل دیوونه ها پرسه زنون تو کوچه ها ، شبا یه گوشه از اتاق گریه وآه بی صدا. مثل همون خواب سیاه رفت و منو تنها گذاشت. گفتم که این قصه ی تلخ ارزش خوندن را نداشت .. .
ساعت ۳:۳۰ آبادان - روز عاشورا
روزا مثل دیوونه ها پرسه زنون تو کوچه ها ، شبا یه گوشه از اتاق گریه وآه بی صدا. مثل همون خواب سیاه رفت و منو تنها گذاشت. گفتم که این قصه ی تلخ ارزش خوندن را نداشت .. .
۶ دی تولدم بود . روز تولدم را دوست ندارم نمی دونم چرا . داشتم ابی گوش می دادم یه موزیک ناب یاد قدیم ها افتادم :
کاش لحظه های رفتن نمی بارید اشک چشمات
هق هق دلتنگی هام تو سینه می شکستم
امروز خوشحال نیستم دلیلش را به یکی بیشتر نگفتم . اما قناری میره فردا سفر ! چه اصلا عادت به این کرده بودم که نره !!!! همش عادت کرده بودم برم و بمونه حالا میره و من می مونم . یاد اون چند روز به خیر که همه با هم بودیم . تلخه آخه دلواپسی سخته تنها بشی ......