دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

اصفهان / فولادشهر

تو این روزگار بی کس له شدیم اونی که باید ما را در میافت ، در نیافت اما چاره ای نیست جز دوری ، درد ، تحمل ، شاید روزی مال خودم بشی اون روز دور نیست .   

 

رفتن

چند وقت پیش اومدم  ، گفتم که می خوام چیزایی بنویسم چیزایی که تودلم هست و نمی تونم

به زبون بیارمشون ، به خیال خودم می خواستم خودم رو اینجا پیدا کنم ولی خیلی زود فهمیدم اینجا آدم بدتر گم میشه . تو دنیای مجازی همه چی مجازی میشه حرفا  ، درد دل ها و حتی آدما . تصمیم گرفتم برم ، تو گفتی عاشقی درده ، همش بازی این دنیای نامرده ، دیگه برو ، برو تنها بمون جونم که این دنیا ، منم دیوونه کرده ،دیگه می رم ، دیگه می رم ، نمی خوام عاشق بمیرم ،بعد من دیگه می فهمی ، بهترین قلب زمینم ،همه چی مثل یه خوابه ولی افسوس که سرابه ،نقش من آدم کوکی ، نقش تو .....

روز وداع

روز های شیرین تو خرداد ماه ۸۶ شروع شد ، تو روزهای پاییز با شکفتنت زیبا تر شد و پر غرور تر یه روزی تو تابستان 87  همه چی را خراب کردم تا آشیانه تو دلم دیگه بزرگتر نشه ، رفتم سفر دقیقا همین موقع سال گذشته با رفتنم دلی که آشیون زده بودی توش آتیش گرفت ، انقدر که سوخت و خاکستر شد . وقتی برگشتم تو دیگه برنگشتی ، هی گفتم من پشیمونم من تنهام من را بپذیر ، تا بالاخره یه روزی پذیرفتی ، یادم نمی ره گفتی من به پایان این دوست داشتن نمی اندیشم ،  از اون پذیرفتن منتظر یه رفتن دیگه بودم  بعد برگشتنت از سفر منتظر روزهای شیرین تر و قسنگ تر بودم تو زندگی و  عشقمون ، اما امسال  تو  همون روز همه چی را قیچی کردی ، ....... حالا من تنهام ، من دارم تنها میرم دارم با خاطراتم میرم دارم با یه دنیا حرف دوست داشتن میرم ، دارم با فرصت های دوست داشتنت میرم ، .....

اسیر بودن

تو این تابستان داغ روزها شده برام پاییز، از وقتی رفتی شده کارم غصه خوردن ، رفت همیشگی نباید باشه  میدونم یه روز بر میگردی به خودم ، دنبالت کجا بگردم  ، فقط دیدنته که من را سر پا نگه داشته ، دیدن هر روز تو باعث دلگرمیم میشه ....


نظرات را فقط برای نظر های  تو که هزار بار می خونمشون باز می کنم . آهنگ اولین شب آرامش را به تو تقدیم می کنم . ای همیشگی من

بازی تو

کسی به جز تو یار من نیست ، گذشتن از تو کار من نیست به جز خیال تو کسی هنوزم یار من نیست . من از تو نمی گذرم من از تو مبتلا ترم من از تو مبتلا ترم .... این روز ها را یادم نمیره ، یادم نمیره ،  این بی وفایی ها را برای محمد تنها یادم نمی ره . این جواب ندادن ها را یادم نمیره . تو داری میری و من را تنها میزاری من نمی تونم  ببینم تو من را تنها میزاری ، خوب راحتم کردی ، نه بخاطر خودم بلکه بخاطر خودت ، خوب متوجه شدم که خسته شدی ازم .دلیلش را هم نگفتی دلیل تو بی دلیلی بود همین . الانه دارم  شکنجه میشم با خاطراتم . مطمئن باش تو هم یه روز اسیر یه خاطره میشی تو کنج تنهایی میشینی و اشک میریزی ، همون طوری که من اونو تنها  گذاشتم مدت ها پیش حالا نوبت توست که را عذاب بدی . برای خودم متاسفم برای احساسم متاسفم برای این روزها متاسفم که میتونم احساسم و عشقم را بهش ابراز کنم اما چون که .................  

 

ای دل مبتلای من شیفته ی هوای تو

 

 

 این نوشته دقیقا مال یک سال پیشه همچین روزی ، امروزهم تکرار شد . یه باردیگه من شکست خوردم تو قلبت .  

امشب من می خوام با غم بسازم  ،  خواستم که با اشکام راه ت را ببندم اما نبودی و ببینی ، حیف نمی شه بمونی کنارم ، من جز تو کسی را ندارم کاش که پیشم بمونی یه لحظه این لحظه به دنیا برام می ارزه . ......رفتم و به تماشای افق بشین ، شاید سحر باشه و بیدار باشم اما تو خواب باشی و  و من به یاد سحر ...... 

 

الانه سحره ، سحر یک سال بعد از اون روز من نرفتم ولی با رفتنم همیشه تو را دارم بازم میگم همیشه تو بهترین نقطه قلبم جا داری . دلم خیلی تنها شده اما چاره نیست .باید سوخت و ساخت . بهانه قشنگ من ، امید من ، مهربون من وقتی نوشته قبلی را میخوانم گریه ام میگیره .... گریه ام میگیره . 

 

این اهنگ را یادته ؟ 

 

تو مگه قسم نخوردی ؟

دلم را تنها نزاری ؟

روبرو نشتی اما از یه غریبه کم نداری !!

روبروی من نشستی توی چشم تو ستاره . . .

از صدای تو شنیدم  تو واقعاٌ دوسم نداری !!

تو واقعاٌ دوسم نداری ! 

 

دقیقا الانه صبح شد .5 صبح / آبادان / کافی نت / ابی / . . . . . .

 

  

نسیم تو

تنش عصبی ظهرم را خودم میونم چیه و دلیلش را می فهمم اما حوصله نداری می فهمم صبر می کنم تا تو بگی تا تو منو صدا کنی اگه صدا کنی ! فقط به دوست داشتنت فکر میکنم همین برام خیلی مهمه میدونی چرا ؟ چرا که قناری برام نفسه ، برام امیده ، برام یه رویاست ، برام زندگیه ، برام آرزوست ، از همه مهم تر آرامش از دست رفتمه ، ازهمه مهم تر عزیز لحظه به لحظه ست ، از دیدین چشمات می دونی که ، من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم و نگاهت نگیر از من که با آن عالمی دارم ، یاد باشه قدر این چشم های زیبا را فقط من میدونم اون عطر وجودت را من فقط از عمق وجودم حس میکنم اینها را امدم اینجا نوشتم که بدونی که برام عزیزی و یه بار دیگه بگم دوست دارم  

  

کاش می شد راز چشمان تو را یا نگاهت را میان آسمان روی گلبرگ گل سرخی نوشت تا همیشه قاب کرد راز چشمان تو را  

 

تقدیم به تو ساناز مهربون

شیطان برو

 شیطان برو دنبال زندگی نکبت بارت . شاید خداوند آدمت کنه  

همه چی اینجا تمام شده برای تو 

تو مدتهاست گیم آور شدی 

 

خونی نیست برای مکیدن شیطان کثیف