دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

خالکوبی

این روز ها از خودم از از همه دلم گرفته ،  از کسی که خاطرات تلخ و شرین واسم گذاشته ، از کسی تنهاییم را بیشتر میکنه ، از خودم ، از خودم دوباره ، از کسی که من را تهدید به تنهایی میکنه ، از کسی که فرصت  و مجال دوست داشتن بادیدش خراب میکنه ، از همه کسایی باعث مشکلات تو زندگی بقیه میشن ، از تنمها کسی که دلم نمی گیره اون بالا سریه .....


پ ن : مرز بودن و نبودن تنها یه نفس با حصار قفس است .

جمعه طوسی

یلی سخته غمخوار کسی باشی که خودت بزرگترین غمش هستی

جمعه گودری

صبح را گودر شروع کرددم چقدر خسته ام .

نو 2

صبح رفتم خرید تو همون بازهار قدیمی احمد اباد که بوی گند میوه و ماهی حال ادم را به هم میزنه اما شاید دلیلی باشه که هنوز یاید بیوفته داشتم اشتب می کردم . دیشب کلی برام حرف زد .

نو

آخرین ساعات سال ۸۹ خوب بود ، فوتبال قرمز ، ویت سبز ، شرت قرمز ، نیمی روف لیمویی ، نصحیت های ریوالدو تو شهرداری و تیک و تاک لحظه های تنهایی سال 89 ، ای پادشاه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو جان آمد ،  صبح 90 هم با ته مستی و اولین اس ام اس ممل جونم که تو زهنم موند . اولین دید و بازدید با ریوالی بود که بنزین تمام کردیم . الانم بعد از ظهره نودی هست .


پ ن : دردا گره قسمت ما نقطه پرگاریم