دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

جمعه

این کلام آخرینت برده میل زندگی را را از سر من .....

رفتنت را کرده باور ...

در نگاهت مانده چشمت شاید از فکر سفر برگردی امشب

از تو دارم یادگاری

سردی این بوسه را پیوسته بر لب ...


یادم آید زیر باران با تو بودن با تو تنها ، زیر باران با تو تنها  ....


این چند خط شعر ، زمزمه روز های زیادی از سال 89 و جاده های تنهاییست ، یاد 25 فروردین تو خرمشهر بارونی ، یاد اون تیکه گم شده کفش ، یاد آخرین بوسه سرد تو یک پارک ساحلی  ، یاد دلتنگی های زیاد و خاطرات سردی است که بعصی جمعه ها مثل این جمه میاد به یاد آدم


پ ن : خواب آشفته ، مشاوره های سرد وکیل ، زمزمه های بدهی های سنگین ، مشکلات تو در تو ، همه و همه آخی تاکی ؟ خسته ام  از خودم از زندگی و از خودم ... دل خوشی هم نداریم ، یا چیزی هم دلمونو خوش نمی کنه ، عوض کردن سیگار یا نوع دود هم دیگه فایده نداره ، اینجا اخر خطه شاید .


کافه شرجی و بوی تو

خواب تو ، همون قدیما ، مسخره بازی ، فلش ، موزیک ، همون لباس تیره ،  همون کافی نت ، همون میز ، همون دپرسی خودم ، شاید هم داشتیم ریست می شدیم از خواب بیدار شدیم .



ای ....

انگشت نگاری ، دادگاه ، دارایی ، شهرداری و ....


و سیستم تخمی این مملکت .....