دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

تک و نتها

می ترسم از روزی که تو حاشا کنی با منی ، می ترسم این احساس تو آخر به دست روزگار ساده عوض بشه یه روز ، می ترسم منم فراموش شده تر بشم .


از این مترسم روز آخرم کسی نباشه ..


پ ن :

خوب نیست ، پریشونه و بی قرار و بی خواب ، بهمونه ، حرف و حرف

پنجشنبه

فرصتی برای تنها شدن با خود ، فرصتی برای گریه ، نمی دونم این روزهای تابستون چرا همش بیهودس ، نمی دونم خودمو دلداری بدم یا رفیقمو آروم کنم، نمی دونم مشکلات خودمو حل کنم یا نزدیکانمو ، نمیدونم تو این وضع چه کنم ، نمی دونم میتونم دل بکنم یا نه ، نمی دونم خودم دارم گول میزنم یا دادم هنوز ماله به این دل می کشم ، نمی دونم تا کی میتونم ماله بکشم ، نمی دونم اما فرصتی نیست ، شاید یک روز دیگر فرصت باشه ، شاید خیلی سال گذشته ، شاید ندونم کجا میریم ، شاید دادگاه بعدی حالم را دوباره خراب کنه ، نمی دونم دارم مقامت میکنم یا بی خیالی طی میکنم ، نمی دونم چرا ؟ اما تا کی تا کجا ؟ کی میخوام همه چیزو عوض کنم ، نمی دونم ، هیچی نمیدونم ، نمی تونم درس بخونم ، نمیتونم خردشدنش راببینم ، اونم یه روز میره ،منم یه روز میرم از دنیام ، نمی دونم چند سال دیگه که میام نوشته ام را یمخونم چقدر حالم فرق کرده ، نمیدونم مو های سفید چرا دارن زیاد میشن ، نمی فهمم ؟ ؟ نمیدونم تا کی باید با نت ها دیگران آه بکشم ، نمی دونم کی برای نت های من آه میکشه ، نمی دونم چرا دلم یه هوای بارونی میخواد ، نمیدونم چرا این همه خاطره برای خودم درست میکنم ، نمیشه آخرشو پیش بینی کرد .... نمی دونم ؟ نمی فهمه شده سهم من همین ...


مظفری هم رفت از آبادان ، خیلی ها میرن ....

بازگشت

رفتن خوبه ، دل تنگیش خوب نیست ، دل خوبه ، شکستنش خوب نیست ، کلا ً خیلی چیز ها تو زندگی خوب نیست ، یا تو زندگی من کم رنگ شده ، اما هیراد میگه یه روز تموم میشه ............


پ ن : م ، رامسر ، سادات شهر ، قزوین ، سالتو ، دریا ، دل تنگی کاکام ، دکتر شوشتری ،  فضای گرم و غمگین کافه ...


و یه قلمرو جدید ....

خسته خسته

بس که خسته شدم فقط می خوام برم ....


پ ن : رییس اماکن ، 3 ، سه راه خرمشهر ، دل دتنگی و غم کاکام ....

اهواز

به قول هیراد: اهواز یعنی چاله، دست انداز، فلکه


اهواز / گرما / 3 / 56 / خ حاقفظ / سه راه خرمشهر و....

گریه نکن

همیشه شنیده بودم یا تو فیلم ها دیده بودم یارو به خاطر مشکلات مالی حلقه و یادگاری های ازدواجشو میفروشه اما فکر نمی کردن یه روز خودم این کارو بکنم ....
پ ن :  به کسی که داره جدا میشه ولی حلقه های ازدواجشو هنوز دوست داره ...

پ ن 2 : پلاس


و یا ...

درد که نوشتن نمی خواهد، درد را هر لحظه زندگی می کنم..

ر ن : بانو خان


انتخاب ، شک ، تردید ، گرما ، ورزش های آخر شب ، سیام 4 ، اعتباد نگاری ، سو پیشینه ، کشیدن یا نکشیدن ، خواب های پرواز ، پر زدن و بازم مشاوره های سرد وکیل ....


چی شدی خودتو تو آینه ببین ، نه ولش کن مهم نیست ؟ کی مهم بوده ؟

هیچ وقت

اصلاٌ چیکارم داری

بابا ولمون کن

چرا ؟

از چی خبر داری ؟

همه چی ؟

گو بخور


مکالمه با وجدان خاموش


شاید بی خوابی اسمش باشه

شاید تو باشی 9 صبح تو حی میل استاسمو بعد دو سال عوص کردم برای چند دقیقه ... شاید هم نباشی ، دلم جنگل می خواد دلم دریا می خواد بشینم زل بزنم سیگار بکشم و برای دل بی دل خوشی خودم گریه کنم ، برای کاکام که غصه میخوره و به من نمبگه گریه کنم ....


باز نمی دونم چمه


رونوشت به یه کامنت بدون نام


سراغی از ما نگیری نپرسی که چه حالی ام
عیبی نداره میدونم باعث این جدایی ام
رفتم شاید که رفتنم فکرتو کمتر بکنه
نبودنم کنارتو حالتو بهتر بکنه
لج کردم با خودم آخه حست به من عالی نبود


بازم دلم گرفته ، بازم تو خواب گریه می کنم ، نمی دونم چمه ....