دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

مادر

یاد اون لحظه ای که میوفتم با مادر خدافظی میکردم ، پارم میکنه ، گاییده میشم به گوه کشیده میشم ، این خیلی بده اینو یه بار تجربه کردم ، الان که پیششم خوبم ولی همش اون خدافظیه تو ذهنم بود ، بد بود ، بد گذشت ، سخت بود .


7 آذرم گذشت 10 هومین سال نبودن پدر ، یه عمری گذشت ، چقدر تو این ده سال خاطره داریم .


پ ن : شیو بعد سه ماه ، سیبیل 5 ماهه ، بازار مرکزی ، کمد لباسی ، دهنه کفش طلا ، جراحی اون بچه و کلیه سنگ سازش ،آثار مراسم پدر ، دلگرفتگی های شدید خودم ، افسردگی یک ایرانی ،  تعمیر وایو و اتاق تنهایی


تنها سرمایه :.8(ندگی همین مادره

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی 10 آذر 1392 ساعت 01:42 ق.ظ http://www.free-downloadha.com/

http://www.free-downloadha.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد