بعضی ها اونقدر تو یه صبح خوشحالند که 7 صبح هم میشه برق عشق را تو چشماشون با کفش های صورتیشون دید . اونها خودشونو را نمی بینن .
ر ن : آز ، پراید ، 7 صبح ، داریوش ...
آخ یادم رفت 22 بهمن و ایمش با تلخی و سردی های تهرون چه سفری رفتیم تا کازینو و اون بالای ابر ها ...... ( جات خالی )
این روز ها که نمی نویسم حس میکنم دارم نسبت به خودم و زندگی بیخیال تر شده باشم شاید دل خوشی دارم و خبر ندارم خودم . فوتبال هم رفتم این هفته دو تا یکش هم آدرنالین زدم . احتملا مال اینه .
ن ش : سونی وایو سی 15 / جمال / دلار / روزای بارونی / بارون شدید زیر کلاس سی / سیگار مارلبرو / عرق سگی / سرهنگ هم دو روز دو روز تماس دارم و....