دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

ادامه شهریور 1392 قبل مهاجرت - شنبه 21 تیر 93

امشب اولش بد بود ولی کم کم خوب شد ، عصبانیتت خیلی ترسوندم به طوری که نیم ساعتی هنگ بودم ، الان امدم یه لحظه دیدیمت تو دلم یه امیدی با حرفات پیدا شد ،  بازم میتونم  س  صدات کنم ، امیدوارم میری ت بتونم ازت خبر داشته باشه و تو تنبیه تو نباشم ، س ممنون که امدی و حرفای منو گوش دادی و برام وخ گذاشتی ، ممنون ازت .


2 شب بعد اس ام اس من خونم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد