ابر سنگین دل من امشب میخواد بباره
چشمای من امشب رگباریه دوباره
سرد جسم من ولی قلبم شده تکه تکه
یاد خاطره های دوست قلبمو به آتیش میکشه
گریه میکنم , گریه میکنم به وسعت فاصله های از دست رفته
گریه میکنم , گریه میکنم واسه مرگ خاطره های گذشته
گریه میکنم , گریه میکنم
برای من هیچی تمام نشده و هنوز هم بسوی اون پر میکشم
عشق پشت پنجره , کوچه و باغ خاطره , شوق دیدار دوباره آسمون پرستاره
سلام دوست عزیز ...
تو هم آره ؟
پیش منم بیا آپ کردم
جالبه این یکی ....
منتظرم
مسعود از وب لاگ جادوهای ویندوز
سلام
ای روزگار