دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

خالی یا عالی ؟

دیگه نبودنت عادی شده . دیگه یه حس و حالی شده .... نمی دونم چرا می نویسم اما اینجا برای نوشتن هر چیزی هست . ادم به بعضی ها خوبی میکنه اما دور از چشمش یه خبر دیگه هست . خدا چرا بنده هات از تو نمی ترسن . نمی دونن ماه ابر را دوست نداره ..... 

 

برای کی متاسف باشه برای خودش یا اون

نظرات 3 + ارسال نظر
مهسا 28 مهر 1387 ساعت 06:17 ب.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

سلام
می نویسم برای گفتن ناگفته ها
برای زیستنی دیگر گونه،برای اندیشیدنی متفاوت
برای پرواز تا اوج
برای ویران کردن باورهای دست و پاگیر
و می نویسم برای ساختنی دوباره....

در ذهن الهی جدایی وجود ندارد
بنابراین هیچ چیز نمی تواند
بین من و عشقی که حق الهی من است
فاصله بیندازد.

خاطره 1 آبان 1387 ساعت 12:48 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

چرا فکر میکنی ماه ابر رو دوست نداره؟۱

[ بدون نام ] 2 آبان 1387 ساعت 07:56 ب.ظ http://helal.blogsky.com/

بعضی بنده هات خدا
شدن ابر سیاه خورشیدت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد