دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

۲۳ آبان ماه

شاید امروز ۲۵ آبان باشه اما  هنوز برای من ۲۳ آبان هست اگه ۲۹ اسفند امسال باشه یا ۲۳ فروردینی که گذشت یا  یه ۲۳ وم دیگه از یاد من نمی ره . مهم نیست دیر نوشتم اما مهم نوشتنمه که هنوز برام داغه و تازه است .


یه پیاده روی ملس تو یه هوای مشتی  خرمشهری / بارون نم نم / پیتزا مشتاق /  کش کشی و مثل خوت خوشمزه ....


شب به یاد موندنی بود برای من برات امید و آرزو های خوبی دارم و انشالله همیشه سر زتنده باشی سانازم . تولدت مبارک



http://vi.sualize.us/thumbs/08/10/04/couple,photography,kiss,scan-4be140ffffc7430cad5d8a363fd9054f_h.jpg

نظرات 11 + ارسال نظر
ناناز 26 آبان 1387 ساعت 12:35 ق.ظ http://onlynanaz.com

جای من اینجاست
نه جای ساناز
من از اول بودم
هستم و خواهم بود
هیچ گاه ترکت نمی کنم.

همفری بوگارت 26 آبان 1387 ساعت 01:25 ق.ظ

محمد خوشحالم تونستی با شزایط کنار بیبی و واسه خودت یه کی رو ژیدا کنی

ناناز 26 آبان 1387 ساعت 09:51 ق.ظ

من اینجا سالهاست خونمه
به تو چه که تو زندگی مردم دخالت میکنی من زنشم
تو اگر راست میگفتی که میدونم که کی هم هستی
زندگی خودتو نگه میداشتی آقای دامون

ساناز 26 آبان 1387 ساعت 01:55 ب.ظ

محمد گلم نفسم
از این همه لطفی که به من داری
واقعا نمیدونم چی بگم عزیزم.......
واقعا به یاد موندنی بود شب تولدم سنگ تمام.......
میبوسمت ............

ساناز ساناز ساناز 26 آبان 1387 ساعت 01:57 ب.ظ

اما همیشه حقایق زندگی تلخه و باید پذیرفت......................
فدات بشم

شهلا 27 آبان 1387 ساعت 02:23 ب.ظ http://21mehr.wordpress.com/

من نیز زادروشان را شاد باش میگویم.

سپاس که به کومه من آمدید.

لیلا 27 آبان 1387 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.barbadrafte.persianblog.ir

تولدش مبارک....همیشه شاد باشید...راستی کی ناز می کنه؟

ساناز 29 آبان 1387 ساعت 02:01 ب.ظ

آخه مگه فرشته هم ................

آشیانه عشق 29 آبان 1387 ساعت 11:37 ب.ظ http://ahianeheshgh.blogfa.com

سلام زیبا

مبتلا گشتم به عشقت با نگاهت یار من
آرزو دارم که گردم از سپاهت یار من

گو که بر من از کدامین راه میگیری سفر
تا گذارم عاشقانه سر به راهت یار من

آسمان را بر امید بدر کامل ننگرم
از همان روزی که دیدم روی ماهت یار من

گوش من دیگر به سوی هیچ سازی نگرود
از زمانیکه شنیدم سوز آهت یار من

روز روشن پرتوی از چهره تابانت است
رنگ شب را دانم از چشم سیاهت یار من

التماسی بر دلم بنشسته ای بحر کرم
یادی از من کن به نزد قبله گاهت یار من

گر چه آشوب و فتن را عصر ما پیرایه کرد
"فارغ" آیم از بلایا در پناهت یار من

********
گفتند که دیوانه ترین شاعر دنیاست
دل گفت که دیوانه ترین عاشق دنیاست
صد عیب بکردند مرا بر سر عشقت
آنان که بر انند که دل دفتر رویا ست
از جور و جفایت چه بنالم که بمردم
اندر غم عشقت که چه مواج ، چو دریاست
گشته ست فلک از غم جانسوز دلم ریش
زیرا که فغانم ز غمت تا به ثریاست
جان گفت که نفرین فلک بر تو ببارد
دل گفت که تقصیر نه از او که ز دنیا ست
هر شب سحرا ساغر و پیمانه به دستم
زیرا که غم دل همه شب تازه مهیاست

به امید آرام گرفتن دل های نا آرام

بدرود

ساناز 4 آذر 1387 ساعت 01:08 ب.ظ

شاید هنوز هم ...........

مهسا 4 آذر 1387 ساعت 02:03 ب.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

تو آمدی...

و من مثل همیشه به طلوعت گرفتار.

چشمم به چشمانت

انگار مرحم یک سال نبودنت بود این بارش شوق.

و حالا که آرامم از آرام نامت

تازه یادم افتاد آمدنت را ننوشته ام هنوز...

من می خواهم این روزهای گرم تشنه را حالا که آمده ای

جشن رسیدن به پا کنم

بگو که میرسانیَم...

بگو که دستانم را محکم گرفته ای این بار...

بگو که ترسم از رفتنت و من اینجا در جازدن کابوس بی تعبیر است...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد