دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

تنهایی عجب سکوتی داره ؟  امروز داشتم تو موزیک های افغان جستجو می کردم انصافا بعضی هاشون قوی و هنری کار کردن کم از خیلی ها ندارن . اما دوست عزمون اسد ...  که افغان هست هم میتونه  شعر زمین من را با لهجه ی تو دل بروی افغان بخونه .....


عشق یگانه من از تونشانه من

 بی تو نمک ندارد شعر و ترانه من

 سرزمین من خسته خسته از جفایی


------------------------------------------------------------------------------------------------

این ماه آذر را دوست ندارم 

نظرات 6 + ارسال نظر
رضا 4 آذر 1387 ساعت 03:24 ب.ظ http://bia2.ir.tc

سلام خوبی؟
وب خوبی داری
پیش ما هم بیا
منتظرم

مهسا 4 آذر 1387 ساعت 04:49 ب.ظ http://ashianeheshgh.blogfa.com

سلام... بر مهربان
مهربان چه می کنی با کلمات...!؟

اگر فکر دل خود نمی کنی...

این ترانه بوی نان نمی دهد
بوی حرف دیگران نمی دهد
کاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمی دهد
خواستم که با تو درد دل کنم
گریه ام ولی امان نمی دهد


منم شعر سرزمین من و دوست دارم

در پس کوچه های دلم آوای غریبی است
یک لحظه سکوت ! به گمانم که غریقی است

بعضی وقتها در سکوت
یک دنیا فریــــــــــــــــــــــــــــــاد
نهفته است

من تنها ٬ من غمگین
من افسرده دلتنگ
یه عالم غم تو چشامه
مثل یک گلدون بی سر
یاد لحظه حضورت
دل٬ بی نیاز دورت
من و تا اینجا کشونده
تو چشم دریا نشونده
غروبا دلم می گیره
گاهی هم گریه ام می گیره
وقتیکه یادت می افتم
کوله بار غم میمیره
تنها مونس دل من
گریه و راز و نیاز
گرچه می دونم
دل تو از نگاهم بی نیاز

نهادُم ری تَشِ عشقت دلا هیمۀ جوونی
خومَم مِی کرنه چسپیدُم وُ شی دیمۀ جوونی

نهادی مانه تو تش ، ترک ما کردی و رفتی
جوونی سُخت و آشو مونده و کینۀ جوونی

بهار عشق در دل من آشیانه می کند

کبوتر دلم هوای دام و دانه می کند

تو یادگار روزهای خوب رفته ای بهار !

خوشا دلی که جاودانه در تو خانه می کند

درون کوچه های خشک خاطرات من هنوز

خیال تو دل مرا پر از جوانه میکند

از این همه ترانه های زرد هم دلم گرفت

یکی دو بیت سبز را دلم بهانه می کند

خوب شد امدی وفا کردی
چه صمیمانه یاد ما کردی
با حضور ....معطر خوبت
کلبه ام را چه با صفا کردی
با بهاری که با خود اوردی
عطر گل در دلم رها کردی
............................
چه صمیما نه تا خلوت تنهاییم پر کشیدی
وچون عطر گل..به هوایم سر کشیدی
قدم و قلمت همیشه سبز

ساناز 5 آذر 1387 ساعت 09:22 ق.ظ

وقتی تو با منی
گویی وجود من
سکر آفرین نگاه تو را نوش می کند .............
فدای تو

ناناز 5 آذر 1387 ساعت 04:22 ب.ظ http://onlynanaz.com

سلام گل بهارم

بیا کنارم سرو ناز بی تو بیا کنارم زیر طاق مهتاب

عطش ببازیم به نسیم دریا غزل برقصیم تا طلوع فردا

بیا کنارم ساقه بهاره رویه فرشو برگو پولک ستاره

خماره شعرم می شکنه پیش تو

عجب شرابی نفس تو داره

گل بهارم در انتطارم حریق سبزی

بیا کنارم

تنه حریرت بویه عطره جاری

صدای گرمت حیرت قناری

بزار بگیرم مثل تو دریا تو رو در اغوش ماهی فراری

بیا کنارم سرو ناز بی تو بیا کنارم زیره طاق مهتاب

عطش ببازیم به نسیم دریا

غزل برقصیم تا طلوع فردا

گل بهارم در اتظارم حریق سبزی

بیاااااااا کنارم

اگه بدونن ابرو باد و بارون

چه دل نوازه این شب مهربون

حجوم میارن رویه چورته کوچه صدای شهرو

می برن اسمون غروب گزشت و شب رسید به نمیه

تب تو می خواد گل سرخه میوه

بگو بخوابم همه احل دنیا هنوز یه نمیه مونده از شب ماه

گل بهارم در انتظارم حریق سبزی بیا کنارم

دووووووووست دارااااااااااارممممممممم گل بهارم

اگه کمم برات ارزو هام فدات

فدای لحظه هات

تنها تو تو بهترینی

از خورشید قشنگ تر هستی

از دوریت می میرم

دوست دارم زندگیم


مهسا 5 آذر 1387 ساعت 06:16 ب.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

سلام نفس

اون دو تا مست چشات منو خوابم میکنه

ذره ذره اون نگات داره آبم میکنه


داره میمیره دلم واسه مخمل نگات

همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات

مثل یک رویای خوش پا گرفتی تو شبام
از یه دنیای دیگه قصه ها گفتی برام

هنوز از هرم تنت داره میسوزه تنم

از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم

دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت

دل ناباور من جز تو عشقی نشناخت

داره میمیره دلم واسه مخمل نگات

همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات


اشنایم به مهربانی تو

با غزل های اسمانی تو

می روم در پی دلم همه جا

تا بیابم مگر نشانی تو

دوست دارم بگذرد همه شب

لحظه هایم به میهمانی تو

اشتیاق دلم جوانه زده

زیر باران مهربانی تو

ان قدر تازه و سبزی که من

پرم از عشق جاودانی تو

دشت و بوی شقایق و تب عشق

باز هم خنده و جوانی تو

باز هم لحظه های خلوت من

باز هم خنده های زیبای تو


قلبم رو تقدیمت میکنم تا بدانی بی ریاترینم
اشکی برای اندوهت میریزم تا بدانی
پر احساس ترینم
شوق وصال حس غریبی است برای ترسیم میکنم

حس خوشبختی

را تا بدانی با تو خوشبخت ترینم
موجی از عشق را بر ساحل وجودت میفرستم
تا بدانی عاشق ترینم
و شعرم را تقدیمت میکنم تا بدانی ساده ترینم

من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم
نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم

مواظب عشقمون بمون

می مونم با هات تا همیشه
جیگل طلای خودم دلم واست یه خولده شده
میخوامت اونم با تمام وجودم
عشقم میخوام همیشه پیشم باشی همیشه

سکوتم :فدای تو
هوایم :هوای تو
دلتنگم: برای ت
تنهایم :به یاد تو
زندگیم : فدای تو

ساناز 6 آذر 1387 ساعت 02:20 ب.ظ

میخوام آینه خونه با چشمات همنشین باشه........
فدای نفسای گرمت............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد