روزا مثل دیوونه ها پرسه زنون تو کوچه ها ، شبا یه گوشه از اتاق گریه وآه بی صدا. مثل همون خواب سیاه رفت و منو تنها گذاشت. گفتم که این قصه ی تلخ ارزش خوندن را نداشت .. .
سلام چشم به راه زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی خط بر صحیفه گل و گلزار می کشی اشک حرم نشین نهانخانه ی مرا زان سوی هفت پرده به بازار می کشی کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف هردم به قید سلسله در کار می کشی هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست از خلوتم به خانه خمار می کشی گفتی سرتو بسته فتراک ماشود سهل است اگر تو زحمت این بار می کشی با چشم و ابروی تو چه تدبیر دل کنم وه زین کمان که بر من بیمار می کشی باز آکه چشم بد زرخت دفع می کند ای تازه گل که دامن از این خار می کشی حافظا دگر چه می طلبی از نعیم دهر می می خوری و طره دلدار می کشی
سلام
چشم به راه
زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی
خط بر صحیفه گل و گلزار می کشی
اشک حرم نشین نهانخانه ی مرا
زان سوی هفت پرده به بازار می کشی
کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف
هردم به قید سلسله در کار می کشی
هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست
از خلوتم به خانه خمار می کشی
گفتی سرتو بسته فتراک ماشود
سهل است اگر تو زحمت این بار می کشی
با چشم و ابروی تو چه تدبیر دل کنم
وه زین کمان که بر من بیمار می کشی
باز آکه چشم بد زرخت دفع می کند
ای تازه گل که دامن از این خار می کشی
حافظا دگر چه می طلبی از نعیم دهر
می می خوری و طره دلدار می کشی
سلام
من
آبستنم
از دردهای تو !
تو
در ماتم چشمان من
به خواب می روی ...
*
دوستت دارم
یا حق
دشت ارژن کلی خیلی خیلی خندیدیم
من همش به یاد اون روزا بودم....
یادته چه بغضی بود........
ارژن فقط با تو..........