دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دشت ارژن

همین دیروز بود دشت ارژن .....


چه کامنت های زیبایی برام نوشتی  . عزیزم الانه رفتی برام خرید بکنی ؟ دست درد نکنه !


نظرات 2 + ارسال نظر
ناناز 26 دی 1387 ساعت 10:00 ب.ظ http://onlynanaz.com

سلام عشقم
هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم/چه دنیای رو به زوالی دارم/... خیلی دلم گرفته از خیلیا...

و روزی دانستیم و تونیز خواهی دانست که امکان بر همه چیز دست می یابد...

برای چه باید پشیمان بود؟! برای آنچه از دست رفته است؟

یا برای آنچه به دست آمدنی نبود؟!...

من می دانم که تو هیچ چیز را با رویای دوردست یک دوست داشتن تعویض نخواهی کرد...

با خودم چه کرده ام؟!

انگار امروز پس از مدتها وقت کردم خودم را در آینه نگاه کنم!

خودم را یادم رفته بود!

و بعد ساعتها جلوی آینه نشستم، ایستادم، سرم را کج کردم و به خودم زل زدم...

نه!نمی شناسمش...

بلند می شوم ، جلوی آینه می چرخم، صورتم را به آینه نزدیک می کنم،

عقب می روم...

نه!نمی شناسمش...

با خودم چه کرده ام؟! در این روزهایی که تو دوست نداری بشمارمشان...

با خودم چه کرده ام؟!بغض می کنم... شانه را برمی دارم، موهایم را شانه

می کنم، چقدر بلند شده اند...

نه شانه را نگاه می کنم، نه زمین را... من به این اتاق با فرشی از موهایم عادت کرده ام...بغض می کنم...

به آینه اعتراف می کنم که موهای پرپشت، لخت و طلایی رنگم را دوست داشتم، اما...

چشمهایم را می بندم،باز می کنم، دلم می خواهد خودم را بزنم...

دستی به صورتم می کشم، کشوها را باز می کنم، روی میزم را می گردم...نه! درست نخواهد نشد...

نه! دلم نمی خواهد خودم را بزنم، نگاهش می کنم و نوازشش می کنم...می بوسمش ومی خواهم که مرا ببخشد... چقدر با خودم بد کرده ام...

با خودم چه کرده ام؟...


با من چه کرده ای؟!...

در آن لحظه های عذاب آفرین کجا بودی؟!

من لبریز از گفتنم، نه نوشتن...

وقتی نیستی خونه دلتنگی رو می فهمه/ چیزی نمی پرسه ولی دردامو می فهمه

دلم می خواهد سخت و با صدا گریه کنم

دستمو ول کنی زمین می خورم

منو تنها نذار به حال خودم

من همون گیج ِ بی حواس ِ توام

توی این سالها عوض نشدم

تو دستت تیشه هم باشه قشنگه // رقیب ریشه هم باشه قشنگه

تو عینک می زنی؟! عیبی نداره! // عسل تو شیشه هم باشه قشنگه...!

در شگفتم که در این مدت ایام فراق بر گرفتی دل و دل می دادت...

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت...

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت...


متحد می شویم تا مگر سبز شویم و بروئیم...


دوستت دارم
یا حق

ساناز 28 دی 1387 ساعت 01:55 ب.ظ

فدای تو........
میدونم که خوشت میاد....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد