ساعت ۸:۳۴ دقیه هوای بارونی غم عشق و دوری داره دیونم میکنه . . .
حالم اصلا خوب نیست یه حس و حالی دارم یه چیزی از تو داره می خوردم . با کی حرف هام بزنم شاید اینجا بهترین جا باشه . فقط میتونم بگم دوست دارم این تنها چیزیه که براش هیچی ندارم . کاش تنها نمی موندم کاش تنها نمی موندم . تو میری و من می مونم تنها .
یادش بخیر تن داغ و بوسه تو را هیچ وقت فراموش نمی کنم .
شعر را هم به تو تقدیم می کنم
بیا تکیه کن به شونم
من برات عاشق میمونم
توی دل تنگی و غربت
واسه تو همدم می مونم
بگو از حرفِ تو قلبت
من اونا رو خوب میدونم
تو ترانه هام واسه تو
شعر آزادی میخونم
بذا دستاتو تو دستم
منم از عشق تو مستم
می خوام از آینه ی چشمات
ببینم که با تو هستم
نگو از طلوع خورشید
دل من فقط تو رو دید
نور چشمای قشنگت
حضور خورشیدو دزدید
بیا تا با دستای هم
پل بشیم تا روی ابرا
بزنیم به قلب رویا
برسیم اون ور ابرا
بکشیم دست نوازش
رو تن خسته ی موجا
ببینیم عکسمونو باز
توی انعکاس دریا
برسیم به شب رویا
یه سبد پر از ستاره
بیاریم از آسمونا
یادگاری واسه فردا
سلام هم نفس لحظه های شیدایی
عزیزم ،مهربانم ،دردانه ام
ماه تابانم چراغ خانه ام
دستهای زحمتکشت هنگام کار
باز میگردد به سوی بی نیاز
خوب میدانم که آگاهی از او
نور چشمانم چه میخواهی از او؟
هرچه خواهی را فراهم می کند
زندگی را شاد و خرم می کند
بوی گل میآید از پیراهنت
جذبه دارد لباس ساده ات
روی مهرت بارگاه کربلاست
قبله گاهت قبله خون خداست
دوستت دارم مهر چون ماه دارم
سجده های تندو کوتاه تورا
میبری تا دستها را سوی او
خانه ام پر میشود از از بوی او
پیراهن پاک تو چون گلشن است
روی تو مثل ستاره روشن است
آسمان گویی بود محتاج تو
تا ببیند لحظه ی معراج تو
آفرین برتو وقلب پاک و بی ریا
گفتگو کن با خدای مهربان
دوست دارم نغمه شاد تورا
گفتگوی گرم آزاد تورا
با خدا پاینده پیوند تو باد
نقش لب پیوسته لبخند تو باد