دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

ظهر تعطیل

امروز چقدر منتظر دیدنت شدم تا اینکه آمدی . اخی وقتی رد شدم و دیدمت انگار آتیش دیروز تا حالا که تو دلم روشن شده بود خاموش شد عجب آرمش عجیبی ، عجب حس غریبی ، همش پیش خودم  میگم بی هوا بدون مقصد  سمت طوفان تو میرم  منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم......


این چشم ها مال منه ، این آرامش مال منه ،  ازم نگیر این آرامش را

نظرات 1 + ارسال نظر
ناناز 8 اسفند 1387 ساعت 06:14 ب.ظ http://onlynanaz.com

سلام
غیر از این داغ ،که در این سینه سوزان دارم
چه گل از گلشن عشق تو به دامان دارم؟
این همه خاطر آشفته و شب های سیاه
یادگاریست کزان زلف پریشان دارم
به هواداری ات ،ای پاک نسیم سحری
شورو آشفتگی گرد بیابان دارم
مگذر ،ای خاطره او،زکنام مگذر
موج آشفته ی اشکم ،سر طوفان دارم
خار خشکم ،مزن ای برق به جانم آتش
که هنوز آرزوی بوسه ی باران دارم
غنچه آسا نشوم خیره به خورشید سحر
من که با عطر غمت سر به گریبان دارم
شمع سوزانم و روشن بود از آغازم
که من سوخته سامان ،چه به پایان دارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد