دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

ای دل مبتلای من شیفته ی هوای تو

 

 

 این نوشته دقیقا مال یک سال پیشه همچین روزی ، امروزهم تکرار شد . یه باردیگه من شکست خوردم تو قلبت .  

امشب من می خوام با غم بسازم  ،  خواستم که با اشکام راه ت را ببندم اما نبودی و ببینی ، حیف نمی شه بمونی کنارم ، من جز تو کسی را ندارم کاش که پیشم بمونی یه لحظه این لحظه به دنیا برام می ارزه . ......رفتم و به تماشای افق بشین ، شاید سحر باشه و بیدار باشم اما تو خواب باشی و  و من به یاد سحر ...... 

 

الانه سحره ، سحر یک سال بعد از اون روز من نرفتم ولی با رفتنم همیشه تو را دارم بازم میگم همیشه تو بهترین نقطه قلبم جا داری . دلم خیلی تنها شده اما چاره نیست .باید سوخت و ساخت . بهانه قشنگ من ، امید من ، مهربون من وقتی نوشته قبلی را میخوانم گریه ام میگیره .... گریه ام میگیره . 

 

این اهنگ را یادته ؟ 

 

تو مگه قسم نخوردی ؟

دلم را تنها نزاری ؟

روبرو نشتی اما از یه غریبه کم نداری !!

روبروی من نشستی توی چشم تو ستاره . . .

از صدای تو شنیدم  تو واقعاٌ دوسم نداری !!

تو واقعاٌ دوسم نداری ! 

 

دقیقا الانه صبح شد .5 صبح / آبادان / کافی نت / ابی / . . . . . .

 

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد