دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

برای تو

برای تو مینویسم تو تنهایی تو این غریبی اما تو انگار نیسیتی بخونی یا نمیایی بخونی ....

دلم گرفته مدت هاست  کسی نیست باهاش صحبت بکنم سرم تو بغلش بزارم ، دلواپسی ها مو تو سینه گرمش جا بزارم . مدت هاست از اون بوسه سرد زیر بارون گذشته ،  یاد خاطرات ، یاد روزهای خوب ،  یاد تو لحظه لحظه تو ذهنم رد میشه ،   الانه خیلی وقته تنهام خیلی وقته از سفر بی تو برگشتم ، اما تو نیستی اما تو به خاطرات تقصیرات گذشته ام تنهام گذاشتی ...



نظرات 1 + ارسال نظر
ساناز 25 شهریور 1388 ساعت 08:42 ق.ظ

سلام
من هستم و همیشه هستم و همیشگی هستم در دل وذهن تو و چشم تو ..........
نمیدونم چرا بعضی ها اون چیزایی رو که واسه من مینویسی خودوشون قاطی میکنن............
چه روزای قشنگی عشق و نفس کشیدیم
روی گلای قالی با خنده دست کشیدیم........
تو گرگ و میش تقدیر گلایه رو ندیدیم .........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد