دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

اخرین روز بهار

امسال بهار دو تا خاطره خوب داشتم هشت فروردینو و یکی ۲۵ فروردین خودم و خودم میدونم . چه اشتباهاتی کردم و لی باید زود تر این اتفاق برای آرامش دلم میافتاد . حالا دیکه استرس ندارم حالا دیگه تنهام حالا یه تازم حالا دیگه کسی نیست با دیدن چشماش خراب و دیونه بشم حالا دیگه با یه پاکت وینستون سبز آشتی میکنم و به شیشه میرم هرپرتوت ... یاد دوست قدیمی هفری افتادم 



اگه فاصله افتاده اگه من با خودم سردم تو کاری با من کردی  که فکرشم نمی کرم چه اسون دل بردیدی دلی به پای تو گیره ....

نظرات 3 + ارسال نظر
هیراد 31 خرداد 1389 ساعت 02:03 ب.ظ

من که میدونم که چی شده
من که فامیل ترم عزیزم
پیش عمو هیرادت بازم بیا

یاس رازقی 2 تیر 1389 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام
با وینستون سبز آشتی نکن شیشه سر نکش که بری هپروت
تو تنها نیستی.


گفتم به دلــــم یک نفسی گریـه کنم

با بال شکســــته قفســـی گریـه کنم

پیوسته شناورم در این وسعت اشک

باید به حساب چـه کسی گــریه کنم؟

********
دادم دل و لالــــه زار دستم دادی

پروانه ی بیقـــــــرار دستم دادی

حالا منم ودلــــــی پر از خلوت تو

دیدی که چگونه کـــار دستم دادی

*********
ای رود بیـــــــا دشـــــت مرا آب بگیر

این شب،شب خسته را به مهتاب بگیر

ای وسعت آغـوش صمیـــــــمانه ترین

من عکس تـو ام،بیـــــا مرا قـاب بگیر

******
با اشک خودم شکست دریا دادم

بر باد تمام هســــــــتِ دریا دادم

آن شب دل من عجیب طوفانی شد

وقتی که دلم بدســــت دریـــا دادم

*

ما هـردوتا دونیمــه ی سیـــبیم مثل هم

در ازدحـــام کوچـه غریبـــــیم مثل هم

من در تومی شکوفـــم وتودرهـوای من

آیــیــنه ایـم هـــــردو عجیبــــیم مثل هم

بـا آبشـــار گریــــه، از آن ارتفـاع درد

کوهیم صخـره صخـره شکیبـیم مثل هم

من با تــوان چشم تو تکـثـــیر می شوم

با این حسـاب جمع وضریبـــیم مثل هم

آییــنه ای بگیــر و خودت را نــگاه کن

ما هـــردوتا دونیمه ی سیبـــیم مثل هم

*
تـورا مـن یاس وسنـبل هم نگفتم

وحسنت را به بلـبــل هم نگفتم

تونازک تر زگلهـایی ، ولی من

به تو نازک تر از گل هم نگفتم

***************
هرکی به قدر معرفت..پیغــــــام زیبا میذاره
یه شاخه ی زیبای گل تو/ سیه ی/ ما میذاره


هرکی که با حرفای بد..نیش بدل ما زنـــه
بی حرمتی میکنه و رو قــــلب ما پا میذاره


قربون آن عزیز دل..که در دل شب مث ماه
توکلبه ی تنهائی ها...نور خــــــدا جا میذاره


یاس رازقی 2 تیر 1389 ساعت 12:11 ب.ظ

سلام خوفی؟
چشم انتظار من باش
تنها تو یار من باش

ای آخرین امیدم
ای نازنین ترین یار
چشم انتظار من باش
من زنده ام به یادت

ای مهربون عاشق
تنها به شوق دیدار

عاشق تر از همیشه
ماندی در انتظارم

چون سایه لحظه لحظه
تو بودی در کنارم

نامی دگر به جز تو
با قلبم آشنا نیست

یه لحظه خاطراتت
از خاطرم جدا نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد