دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

بدنفشه

این روز ها واسه این که کسی را خیلی دوست دارم دلم گرفته ،  دلم نمی خواد این روز ها  ، نمی خوام  کسی را زیاد دوست داشته باشم ، که بهش گیر بدم ، بهش بگم کجایی ،  این روز ها تو تنهایی با خودم سر می کنم ، دلمم اصلا هواشو نکرده ، ولی از بد جنسیشه . 

نظرات 23 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 24 بهمن 1389 ساعت 08:15 ب.ظ

چرا بدجنسه؟
چطور دلت میاد بهش بگی بدجنس

زندگی 26 بهمن 1389 ساعت 02:02 ب.ظ

ای که نگاهت خنده مهتابها
بر پرند رنگ رنگ خواب ها

ای صفای جاودان هر چه هست
باغ ها گل ها سحرها آب ها

به بهت چشمهای من تبسمی نمــــــود و گفت:
«شناختی؟»صــــــــدای او چقــدر دلفــریب بود

هنـوز نه «دوباره فـــــــــــکر کـــن عزیز مـــــن»
مسیح فــــــکر من در آن دقیقه بر صلیب بـــــود


وقتی که در کنارمی احساس می کنم
زیبا کنار هستم و زیبا کنار نیست

دنیا همین که دید تو را اعتراف کرد

زیبا ترین پدیده ی عالم بهار نیست

بانو 26 بهمن 1389 ساعت 07:58 ب.ظ

اشک مرا بخند که هرگز تو گریه را درناگهان حادثه مهمان نبوده ای

بانو 26 بهمن 1389 ساعت 08:02 ب.ظ

رگبار نو بهاری وخواب دریچه را از ضربه های وسوسه مغشوش میکنی تو ای ترانه سرگشته همچو حلقه اه برای از دل و برگوش روزگاربمان بیا به خانه که امید برگردد هزار مرتبه خورشید باتو برگردد...

زندگی 26 بهمن 1389 ساعت 08:16 ب.ظ

انجا که پلک پنجره را خواب بسته بود انبوه گیسوان رها مانده بود و من.

بانو 27 بهمن 1389 ساعت 01:36 ب.ظ

سلامت بگویم که درخاطری ،گرازچشم دوری به دل حاضری.من گذشتم ازغرورم تا رسیدم به نگاهت،من قسم خوردم بمونم تا قیامت درکنارت.

بانو 27 بهمن 1389 ساعت 02:24 ب.ظ

چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد اشک غم ازچشات بیاد اون سردنیا که بری این دل باهات میاد.هرجا که بری دل عاشقم باهاته.

banou 27 بهمن 1389 ساعت 02:46 ب.ظ

همین که یاد من کردی تشکر همینکه مرهم دردی تشکر در این دنیا که مردم بی وفایند همین که باوفا هستی تشکر.دوری فقط تعبیریست که فاصله ها ازما دارند،اما بیخبرند ازنزدیکی دلهایمان.

بانو 27 بهمن 1389 ساعت 04:37 ب.ظ

اگر ردم کنی صد بار دیگر،به غیر از تو ندارم یار دیگر،مرا تا آن گل روی تو باشد نمی چینم گل از گلزار دیگر.

بانو 28 بهمن 1389 ساعت 10:45 ق.ظ http://tavoos979.blogfa.com

چون تنها باشم با تو ، دستام توی دستـــــات و

چشمام توی چشمات و با نگات می شم مات و

می گیــری و می گیــرم ، تو از من و من از تو

گـَــرد خستــگی هــامــو ، گـَرد خستــگی هـاتو

فتــّــانی و مفتـــــونم ، فــرق مـــن و تو اینـه

میـــــدم دلو آســـــون من ، دل می بری امّا تـو

میشـــه باشم و باشـی ، من در تو و تو در من

مثل ســـاقه ها ، گلها ، پنهـــــون من و پیدا تو

میشه مست هـم باشیم،نیست وهست هم باشیم

تو عـــــالم رؤیا من ، تـــو عـــــالم رؤیـــــا تو

من دلم میخواد باشـــــم ،تو اگه بخـوای باشی

با تو شـــــب یلـــــدامو ، با من شــب یلـــــداتو

میشه آسمـــــانی شـــــد ، میشــه جاودانی شد

من با تـــــو وتو بامــــن ، تو بامن و من با تو

میشه دل به دریا زد ، میشه سر به صحرا زد

میشــــه بـــاز کنی آبــــاد ، ویرونه ی غمها تو

میشه همنفـــــس باشیم ، رسته از قفس باشیم

مثل روح وجسم من ، فاصـــــله م باشه تا تو

وقتــی تو به طنــّــآزی ، دل می بری می نازی

جون میـــــده که آوازی ، یا من بخــــونم یا تو

من عشـــــق توأم تنــــها ، تو عشق منی تنها

تو مـــــوجی و دریا من ، من موجم و دریا تو

فرهـــــادم و شیرینـــــی ، شیرینــی و فرهادم

لیـــــلائی و مجنـــــونم ، مجنـــــونم و لیلا تو

تا کـــــی بکشـــــم بــار انـــــدوه جـــــدائی رو

تا کـــــی تو می خـوای خسته شیدائی چشماتو

افســـــون نگاهـــــاتم ، داغـــــون جفـــــاهاتم

مثل ســـــایه باهـــــاتم، هـــــر جـــا بذاری پاتو

چون تنها باشم با تو ، دستام توی دستـــــات و

چشمام توی چشمات و با نگات می شم مات و

می گیری و می گیــرم ، تو از من و من از تو

گـَــرد خستــگی هــامــو ، گـَرد خستگی هـاتو

مهسا 28 بهمن 1389 ساعت 10:51 ق.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

فصل شکوفایی شکوفه ها نزدیک است.
با بغض مبهم غزل به روزم گرچه به همان سبک و سیاق قدیم است ولی از حضورت خوشحال می شوم
آبی شادمانی رنگ دقایقت مهربانم.

مهسا 28 بهمن 1389 ساعت 10:55 ق.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

شب های شیراز نم باران و عشق تو

تنها بهانه ایست برای نمردنم.

دوستت دارم

داره بارون میاد ازصبح ازنوع تگرگش.
این هم یک گزارش پست مدرن ازوضعیت آب وهوا.با...........رون این هوا.

******
عجالتن این گل ها رو تقدیم کنم .ازمیان رعد وبرق وبرون گذرونده ام .
گرفتن دارن.

اشیانه عشق 28 بهمن 1389 ساعت 12:23 ب.ظ http://ashianeheshgh.blogfa.com

اینک از هر زمان به ‎تو نزدیک ترم به تو و احساسی که به زیبایی ماه است و به ارامش خواب

طاووس 28 بهمن 1389 ساعت 11:48 ب.ظ http://tavoos979.blogfa.com

تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند فاصله ی این دو را زندگی کنیم
آسمان می بارد, گل می میرد, تو نه آسمان باش نه گل, زمین باش تا آسمان بر تو ببارد و گل در تو بروید

گر با غم دوریت نسازم چه کنم
با یاد تو گر عشق نبازم چه کنم
چون در نظرم فقط تویی مایه ناز
گر من به تو ای دوست ننازم چه کنم
دوست داشتن نم نم باران است کم کم می آید و به درازا می کشد

بارانی دوستت دارم


در دوست داشتن

بروزم!

بر خلاف عاشقان

دیروز!!!

نه اشکی باید ،

نه آهی بینی ،

هروز ،همان روز

زندگی موج هست

پشت هر موج، موجی

از من چه پی بردی؟

از تو چه یافتم من !!!

**************

همیشه زمان بود

چه برای سکوت

و هم برای گفتن

تو زمانی سکوت کردی

من گفتم!

اکنون بیا که دیر نشه

یا برای سکوت یا برای گفتن

مهسا 29 بهمن 1389 ساعت 12:41 ق.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

پنجره زیباست اگر بگذارند
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

هدف نقش است کز ما جای ماند
که دنیــــــــــا را نمی‌بینم بقــــایی

وقتی در خیابان داد می زند: آهن - درب - کابینت می خریم...
وقتی فریاد می زند: فرش می شوریم، باغچه بیل می زنیم...
یعنی بهترین روزهای خدا در راهند...
روزهایی که من عاشقانه دوستشان دارم...
نوروز در راه است و من هفت سین امسال مان را در ذهنم مرور می کنم...

تنها با تو * فقط با تو هستم با تو می مانم ***
با تو آری *بی تو هرگز عزیز دلم * عزیز دله خسته و تنهام

با وفا 29 بهمن 1389 ساعت 02:43 ب.ظ http://tavoos979.blogfa.com

من به اندیشۀ محکوم خودم ،که در اندیشۀ توست

میل وافر دارم
ودر اندیشۀ فردای خودم

نه به اندازۀ تو

غوطه ورم
هستم ... از هستی من تا عدمم

فاصله چندان نیست
بودم از فاصلۀ بودن تو

به تو نزدیکتر است
تو که از هستم و از بودم و از نابودم

سخت با من بودی
ادَعاهایم را باور کن
من در این سخت ترین لحظۀ اندیشۀ محکوم خودم
نه در اندیشۀ خود

که در اندیشۀ تو غوطه ورم

با وفا 29 بهمن 1389 ساعت 02:45 ب.ظ http://tavoos979.blogfa.com

امروز که با قافیه ها درگیرم

در هر بیت و مصرع

سراغ تو را میگیرم

ای کاش بدانی که با رفتنت

روزززززی

صد هزار مرتبه من میمیرم

بانو 29 بهمن 1389 ساعت 02:48 ب.ظ http://tavoos979.blogfa.com

مثل قافیه های تکراری
مثل شاخه به شاخه ای جستن
زیر باران قدم زدن تا صبح
شعرهایی شبیه دلبستن
***
تو تمام حواس من شده ای
پشت تشبیه های بی علت
من بدون مشبه به هم
بی اداتم برای تشبیهت
***
تو مجاز از حقیقتی یعنی:
بی نظیری برای چشمانم
من مراعات می شوم در شعر
حسن تعلیل روز بارانم!!!
***
من دلم را به شعر خوش کردم
پشت این بیت های تضمینی
فکرهایی که پر شده از تو
فکرهایی که تو نمی بینی
***
رد شدی و مرا نمی دیدی
به نگاهت نگاه می کردم
گم شدم بین کوچه ی مهتاب
"به سرم می زند که برگردم..."


عمریست که ما خاطره خواهت هستیم
در خانه ی خود چشم به راهت هستیم !!!
از بیعت و از خستگی راه نگو
ما عاشق چشمان سیاهت هستیم...

مهسا 29 بهمن 1389 ساعت 02:55 ب.ظ http://tavoos979.blogfa.com

طعم لبهای تو




هر جا هستی فکر من باش فکر این نفس بریده

اونیکه توخوابش حتی غیرخواب تو ندیده



باز وبسته می شه لبهام هی میای تو خوابو می ری

بس کن این قایم باشک رو داری جونمو می گیری



نفسم تو سینه حبسه - قلبم افتاد به شماره

اسمتو داد می زنم باز تو نمی شنوی دوباره



حالا نیسی و به یادت گلها بی تو قد کشیدن

رزای قرمز هنوزم بوی دست .... تورو میدن



حالا هرروز ساعت نه ماهیا از پشت شیشه

زل زدن یعنی که بی تو قسمت ماها چی می شه





یه قناری کنج خونه مث من صداش بریده

توقفس پر شده از غم شادی از چشاش پریده



حالا هرلحظه - چش من دنبال ساعت می گرده

وعده دادم به دلم که این دفه زود برمی گرده






حالا من خوا بم و توخواب بارون از چشام می باره

مزه اشک- رو لبهام لباتو یادم میاره








طعم لبهای تو وقتی که می رقصی زیر بارون

طعم گئسی- انارو سرخی چشمای گریون



من رسیدم آخر خط مهلتم دیگه تموم شد

شب تموم شدو دوباره خواب چشم من حروم شد

مهسا 29 بهمن 1389 ساعت 02:58 ب.ظ

زیبایی
چیزی نبود که می خواستم
و اندامی که شهوت را در آغوش کشد
در زهدانم
تمنای زاده شدن نبود
و مرزهای زنانگی ام
فاتح نمی خواست

مردی می خواستم
که در شعبده های عاشقانه اش
هیچِ هراسناک درونم
کبوتر آرامِ تپنده ای
و زیبایی خفته ی دخترانه ام
بیداری زنی شود
که عشق را
در فراسوی مرزهای تن اش*
از چشم های مردی می نوشد
که تویی!

با وفا 29 بهمن 1389 ساعت 03:00 ب.ظ http://tavoos979.blogfa.com

خط خانه های خالی

روی شلوغی نقشه


گنگ و مبهم و گیج

در پیچ و تاب خانه ام

تا خانه ات

میان کوچه ای

گم می شوم

من دست های خواهشم را

میان آمد و رفت روزها

در فراز و نشیب این کوچه کاشته ام



صد بار هم که نقشه را رصد کنی

دیدار هایمان دور است

دور..



عابر بی ملاحظه!

خانه های خالی را خط بکش

طور دیگری طرح بزن

طور دیگری بنا کن

ستون ها را

یک به یک

طور دیگری تعبیه کن

طور دیگری خشت بریز



ساکن کوچه های پر فراز و نشیب !

من در هجوم بن بست تردید

روی خط خانه های خالی

تو را خواهم یافت

و دستهای تو را

در خیابانی که خلوت است

معشوق دستهای خود خواهم ساخت



آرام خستگی هایم!

تمام خواهش این روزهایم این است

...

کم کن فاصله ها را

اگر می توانی...!

[ بدون نام ] 1 اسفند 1389 ساعت 08:43 ب.ظ

بابا این تو:توهمه

.......................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد