دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

اخر خط

کاکام میگه : ناراحت نباش آخر خط میدونی کجاس ؟ میگم نه . میگه همین جا که ایستادیم .

نظرات 4 + ارسال نظر
ندا 25 بهمن 1390 ساعت 10:51 ق.ظ http://lore.blogsky.com

به کاکا بگو اینجا که ما وایسادیمهنوز بهاول خطم نرسیدیم!! خیلی چیزا باید بکشیم تا به آخرش برسیم !!

[ بدون نام ] 14 اسفند 1390 ساعت 02:59 ب.ظ

بگیر دست مرا در میان تنهایی
ببر مرا به شبی عاشقانه، رویایی

م 24 اسفند 1390 ساعت 11:35 ب.ظ





باور نکن حرف های آخر رو...
باور نکن که زنده می مونم!!
هرلحظه خالی میشم از شوقت
بی تو نمیشه،نه،نمی تونم!
-------------------------------------------------
بذار تا هرم ـ آغوشت ، نفس هامو بسوزونه ....
یه احساسی به تو دارم؟ که قلب تو نمی دونه !
پر از تردید چشماتم که تنهایمو پر کرده .......
بدون اونکه گذاشت و رفت هنوزم میشه برگرده
--------------------------------------------
من از این لحظه ها خستم سکوت خونه دلگیره
حضور سرد تنهایی داره دنیامو میگیره
تو باید پیش من باشی بگیری بی ک س ی هامو
بیا دنیامو روشن کن برگردون نفس هامو

[ بدون نام ] 2 فروردین 1391 ساعت 11:00 ب.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

حس می کنم چون پـــــــروانــــﮧ ای سبک شده ام

دیگر به تو رسیده اماینجا پایان خط است

و ابتدای رسیدن به تــــــو....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد