دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

سفریه

آخ یادم رفت 22 بهمن و ایمش با تلخی و سردی های تهرون چه سفری رفتیم تا کازینو و اون بالای ابر ها ...... (  جات خالی )

نظرات 4 + ارسال نظر
ندا 11 اسفند 1390 ساعت 08:50 ب.ظ http://lore.blogsky.com

من کوه بودم
جاتون خالی برف بازی محشری بود

:دی

م مثل ماه 23 اسفند 1390 ساعت 11:13 ب.ظ

]خدایا به تو سپردمش ............

اما ............

ازت می خوام یه روزی یه جای زندگیش ...........

بدجوری یاد من بندازیش ...........

مهسا 16 فروردین 1391 ساعت 12:37 ب.ظ

ان یار کزو خانه ی ما جای پری بود..
سرتا قدمش چون پری از عیب بری بود!
دل گفت فرو کش کنم این شهر به بویش..
دیوانه ندانست که یارش سفری بود!!
حضرت حافظ

ماه پارس 17 فروردین 1391 ساعت 12:51 ب.ظ http://parsmoon.blogfa.com

گاهی دلم ازهرچه آدم است میگیرد ...
گاهی دلم دوکلمه حرف مهربانانه میخواهد ...
نه به شکل " دوستت دارم"
و یا نه به شکل " بی تو میمیرم " ...
ساده شاید
، مثل : " دلتنگ نباش ،
امیدت به خدا ...
فردا روز دیگری ست !

هیچ چیز با رفتن درست نمیشه
تجربه بهم گفته م ح م د

خاطره هایمان دسته دسته نشسته اند در حیاط خلوت ذهنم،

پرت می کنم بغضی سنگی را به طرف خاطره هایت،

نمی پرند از دیوار ذهنم،

میبینی خاطره هایت مرا بیشتر دوست دارند تا خودت!

تا پایان زمستان
باش
این سرمای عجیب را
قهوه ای باید
برای لحظه های خشک شعر های من!


هرچیزی که در این دنیا میبینی
در تضاد است!
شب و روز،
خوب و بد،
زشت و زیبا،
عشق و تنفر ...
اما با عبور از تمام این تضاد ها،
به حقیقتی میرسیم که
میشه اسمش را خدا گذاشت.

در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت
تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت . . .
حس سفید و خاک س تری شدن اینجا !

نشانه ی دوباره جوانه زدن است

چند سطر آبی می شوم

چند سطر سفید

و گاهی خاک س تری



پایانی در کار نیست
این تازه شروع زندگیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد