دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

یه پنجشنبه

چقدر با سرهنگ در دل کردم و چقدر پشت صفحه مانیتور گریه کردم ، با این که مشتری ها دائم علت اشک هام می پرسیدند اما سکوت و سکوت تنها جوابم بود . من نمی تونم بشینم به پات که بری و تنهام بزاری ، دلم حال خوبی ندارد خودم به این و اون سرگرم میکنم ، بهرام و خونه رویا و مسعود ، خواب بد که متاسفانه هیراد هم تو خواب هام اضافه شده ، یه مرد تنها ، یه بن بست تنهایی ، آهنگ های دپ ، که هایده و ستار هم دم میدن بشون ، دلم یه سفر می خواد ،  یاد حرف هام به سرهنگ تو حافظیه میفته ،  هر آمدنی یه روز میره پس دل آدم ها چی میشه ؟ غصه هیراد هم به غصه هام اضافه شده حال خرابش خرابم میکنه ، به گذشته که بر میگردم لا به لای خاطراطم بیشتر اندوه گین میشم . چرا مدت هاست حال من این است ، چرا حکم دادگاه من باید انقدر سرد و شکننده باشه ، چرا تنهایی ازم دوری نمیکنه ، چرا اونی که باید باشه نیست ، چرا وقتی کسی را دوست داریم بیشتر ترکمون میکنه ، چرا هر چی بیشتر دنبال آرامش و دلخوشی میگردم کمتر پیداش میکنم ؟


پ ن : بیمه تضمین محسن کوچیک ، نوشته های بی رقم ، سیگار های پی در پی و ...

نظرات 5 + ارسال نظر
هیراد 8 اردیبهشت 1391 ساعت 11:14 ق.ظ http://reybon.persianblog.ir

زندگی شاید همین باشد؟
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی.
من گمانم زندگی باید همین باشد

ماه پارس 8 اردیبهشت 1391 ساعت 12:06 ب.ظ http://parsmoon.blogfa.com

دیریست که با من اشنایی ای غم نازم که هنوزم با وفایی ای غم

امشب که دلم گرفته لختی بشتاب ترسم که بمیرم و نیای ای غم

هیچ ک س نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . گوته



آنقدر ش ک س ت می‌خورم تا راه ش ک س ت دادن را بیاموزم . پطر



پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنستکه بعداز هر زمین خوردنی برخیزی . مهاتما گاندی



آرمان را نباید فراموش ساخت اما می توان هر دم ، به روشی بهتر برای رسیدن به آن اندیشید . ارد بزرگ

مهسا 8 اردیبهشت 1391 ساعت 12:34 ب.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

مدام گفتی خیالت تخت من وفادارم



و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کردم،



برای عشق بازی تو با دیگری



مراقب داشته هامون باشیم

مهسا 8 اردیبهشت 1391 ساعت 09:46 ب.ظ http://onlymahsa.blogfa.com

آخرین باره که روبروتم اما
پاهام آروم نمی گیرن دم رفتن
بی اراده می شم از اینکه برم تا
رفتن و گُم شدن از دست تو و من

تا هنوز بغض تو درگیر گلومه
بذا با حنجره ی خودت بخونم
نمی تونم تو رو از خودم بگیرم
بذا بازم به تو وابسته بمونم

واسه تسکین غرور لحظه هامون
منو دورم کن از ارتفاع دستات
بذا یادم بره سنگینی وقتی
که خلاصه می شه زندگیم تو چشمات

نفسم پر شده از هوای رفتن
کمکم کن که تو برزخت نَمیرم
گم شدم میون این لحظه که باید
خودمو از تو و از خودم بگیرم

بذا دلشوره تو قلب من بمونه
حتی وقتی که فراموش تو می شم
منو دلواپس این خاطره ها کن
حالا که خالی از آغوش تو می شم...

sarhang 28 دی 1391 ساعت 11:44 ب.ظ

yadet nare
hafezie sadiii
nakhlestan
harfa
toham kam gozashtii kheili chizaro

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد