-
صبح که میشه پنجرتون باز نمی شه
6 دی 1391 13:35
اینم یک سال دیگه اینم یه عمر دیگه ولی از اون سال تا این سال کلی فکر هام و عقایدم عوض شده کلی خودمم عوض شدم ، با اینکه روز ها همون روز بوده و کافه هم همون کافه اما تو این روز ها تنها چیزی که عوض نشده دلم بوده ، همون مثل سابق گرفته و ابری و تنها ، مثل هر عید ، هر تولد ، هر یلدا ، هر سالگرد فوت ، هر تولید عزیز ، هر جشنی...
-
ی و ی
29 آذر 1391 21:38
اینم شب قبل یلدا اینم قصه غصه قبل شب یلدا
-
دخترک
15 آذر 1391 01:18
دخترک دلشو به باباش خوش کرده بود براش 2 شاخه گل خریده بود ، بغلش کرد ، بوسش کرد ، دلشو به دست آورد ، معذرت خواهی کرد یه لباس صورتی پوشیده بود بش بستنی اسکوپی داد ،بردش پارک و... در آخر هم دستشو فشار داد و گفت بابایی من دوست دارم . پدر که دلش شکسته بود گفت هی .... و سیگار کشید تا از خیابون رد بشه بعد از دور گفت دوست...
-
روها فکر من ای است و همه شب سخنم
14 آذر 1391 00:05
سخته رفتن با اینکه وابستم ولی سخته ، ولی رفتم .. نمی دونم . آذرو دوست ندارم ، دی دوست ندارم ، ابانو دوست ندارم ، دیگه خودمم دوست ندارم ... خاک هم چیز خوبیه ...
-
[ بدون عنوان ]
10 آذر 1391 12:51
بعضی زخمها هست !که هر روز صبح ، باید روشون رو باز کنی ، نمک بپاشی ..تا یادت نره !! دیگه سراغ ِ بعضی آدما نبــــــــاید رفت ... مثل یخ های قطب این جدایی شاید که طاقت نیارم
-
سیستم 8
29 آبان 1391 11:31
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقش پر از عکس میشه اما همیشه دلت واسه ی اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی... 29 آبان 1391 / آبادان / ابری و بارونی / وقتی رفاقت ها های خیانت شده
-
End
25 آبان 1391 22:13
بعضی چیزها آخرشه آخر بازی آخر خودت اخر تایم ، خیلی سخته چیزی که وجود نداره منظره آمدنش باشی ..... از من پرس خونم کجاست ...
-
یاس
21 آبان 1391 17:46
دیدی میگن شوهرم میخره ، پدرم برام میاره وای بر اونهایی که نه پدر دارن و نه شوهر باید یه جایگزین داشته باشن .... دائمی خوب و مهربون .... یاس : It's Hard To Say, That It's time To Leave Although I 've Left Your Heart Long Time Ago Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA
-
آبان ته
18 آبان 1391 00:05
کافی نت مشتری نداره ، بازار خراب ، باز بوی محرم ، 3800 مهدی ، تیپ و خ ف هیراد ، کات محسن ، کات کم کم حسنیی بای ، موزیک های بدون کلام ، نبود مادر ، دلخوشی خواهر و بازم کافه تعطیل ، فرخ رو به موفقیت ، مشاوره های خوب ، قهوه خانه ، نمایشگاه ماشین ، تماس های بی جواب کاری ، مشتری های خسته ، کنج عزت تنهایی آخر اخرش ، یه...
-
هدف
16 آبان 1391 14:35
اخرشو نمی دونم بی هدف اما تیکه سمفونی البرت ADGIO خوبه برای دیدن و تصور کردن خیلی چیز هاخوبه ؟ برای بی هدفی خوبه ؟ کاش همه چیز خوب پیش بره !! یه کافه نیمه تعطیل و موسیقی های بی کلام ....
-
شنبه
13 آبان 1391 14:33
هیچی هیچی هیچی بی هدف ...
-
[ بدون عنوان ]
4 آبان 1391 23:33
این روز ها یعنی دلخوشی اما تهش چیز نداریم چیزی مئترم بزاریم و بریم . کافه تعطیل ، سیسنم دست دوم ، عرق سگی ، د ویز ، هومن ، کنسرت ایتالیایی ، یه سرهنگ دوست داشتنی ، یه دل بی دل خوشی ..
-
مسیر
29 شهریور 1391 12:06
بعضی وقت ها باید یه مسیر و هی بری و بیایی تا بتونی اشتباهات را درست بکنی ، زندگی مسخرس ولی باید ادامه بدم ، ولی نمی دونم چرا وقتی از شیراز بر میگرم آبادان انقدر دلم میگیره انگاری داره وارد خود افسردگی میشم ، فکنم محیط کاری ام اینطوری شده . پ ن : کورش اغلش غریبب ، کیک بوکسینیگ ، دادگاه ، مسعود ، وکیل ، بانک رفاه ،...
-
لبان
19 شهریور 1391 23:15
این که نگاهت نمی کنم یعنی گرفتار توهم ، گوه به این زندگی ...
-
مشکل
15 شهریور 1391 18:26
وقتی مشکلات زیاد میشه وقتی دلت واسه خودت میسوزه وقتی که کسی نیست وقتی که دستای تو واسم قفسه وقتی دلت گرفتس وقتی نقطه ها ادامه دارن شاید تو نخواهی فهمید نه نفس های ِ مرا نه دل ِ تنگ ِ مرا. تو به دنیای خودت می نگری تو مرا بهر ِ خودت می خواهی ، نه مرا می خواهی پراید - مزدا 3 - اصفهان - شیراز _ شاپور - جغد - شغل - هیراد و...
-
شب هفته
3 شهریور 1391 14:00
تلاش برای شادی ، مخفی شدن درون خود ، کافه هم داره تعطیل میشه ، آماده شدن برای دادگاه و ...
-
تک و نتها
30 مرداد 1391 11:10
می ترسم از روزی که تو حاشا کنی با منی ، می ترسم این احساس تو آخر به دست روزگار ساده عوض بشه یه روز ، می ترسم منم فراموش شده تر بشم . از این مترسم روز آخرم کسی نباشه .. پ ن : خوب نیست ، پریشونه و بی قرار و بی خواب ، بهمونه ، حرف و حرف
-
پنجشنبه
26 مرداد 1391 17:37
فرصتی برای تنها شدن با خود ، فرصتی برای گریه ، نمی دونم این روزهای تابستون چرا همش بیهودس ، نمی دونم خودمو دلداری بدم یا رفیقمو آروم کنم، نمی دونم مشکلات خودمو حل کنم یا نزدیکانمو ، نمیدونم تو این وضع چه کنم ، نمی دونم میتونم دل بکنم یا نه ، نمی دونم خودم دارم گول میزنم یا دادم هنوز ماله به این دل می کشم ، نمی دونم تا...
-
بازگشت
18 مرداد 1391 13:52
رفتن خوبه ، دل تنگیش خوب نیست ، دل خوبه ، شکستنش خوب نیست ، کلا ً خیلی چیز ها تو زندگی خوب نیست ، یا تو زندگی من کم رنگ شده ، اما هیراد میگه یه روز تموم میشه ............ پ ن : م ، رامسر ، سادات شهر ، قزوین ، سالتو ، دریا ، دل تنگی کاکام ، دکتر شوشتری ، فضای گرم و غمگین کافه ... و یه قلمرو جدید ....
-
خسته خسته
6 مرداد 1391 00:13
بس که خسته شدم فقط می خوام برم .... پ ن : رییس اماکن ، 3 ، سه راه خرمشهر ، دل دتنگی و غم کاکام ....
-
اهواز
4 مرداد 1391 16:39
به قول هیراد: اهواز یعنی چاله، دست انداز، فلکه اهواز / گرما / 3 / 56 / خ حاقفظ / سه راه خرمشهر و....
-
گریه نکن
2 مرداد 1391 21:39
همیشه شنیده بودم یا تو فیلم ها دیده بودم یارو به خاطر مشکلات مالی حلقه و یادگاری های ازدواجشو میفروشه اما فکر نمی کردن یه روز خودم این کارو بکنم .... پ ن : به کسی که داره جدا میشه ولی حلقه های ازدواجشو هنوز دوست داره ... پ ن 2 : پلاس و یا ... درد که نوشتن نمی خواهد، درد را هر لحظه زندگی می کنم.. ر ن : بانو خان انتخاب...
-
شاید بی خوابی اسمش باشه
2 مرداد 1391 02:49
شاید تو باشی 9 صبح تو حی میل استاسمو بعد دو سال عوص کردم برای چند دقیقه ... شاید هم نباشی ، دلم جنگل می خواد دلم دریا می خواد بشینم زل بزنم سیگار بکشم و برای دل بی دل خوشی خودم گریه کنم ، برای کاکام که غصه میخوره و به من نمبگه گریه کنم .... باز نمی دونم چمه رونوشت به یه کامنت بدون نام سراغی از ما نگیری نپرسی که چه...
-
جمعه
30 تیر 1391 16:29
این کلام آخرینت برده میل زندگی را را از سر من ..... رفتنت را کرده باور ... در نگاهت مانده چشمت شاید از فکر سفر برگردی امشب از تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لب ... یادم آید زیر باران با تو بودن با تو تنها ، زیر باران با تو تنها .... این چند خط شعر ، زمزمه روز های زیادی از سال 89 و جاده های تنهاییست ، یاد...
-
کافه شرجی و بوی تو
28 تیر 1391 08:07
خواب تو ، همون قدیما ، مسخره بازی ، فلش ، موزیک ، همون لباس تیره ، همون کافی نت ، همون میز ، همون دپرسی خودم ، شاید هم داشتیم ریست می شدیم از خواب بیدار شدیم .
-
ای ....
27 تیر 1391 02:19
انگشت نگاری ، دادگاه ، دارایی ، شهرداری و .... و سیستم تخمی این مملکت .....
-
[ بدون عنوان ]
26 خرداد 1391 00:39
روز های خوب ریشاز و کسی که غم نبودنت و غم حبستو بخوره از همه چی شیرین تره . پ ن : هیراد یه طورایی دل خوشی من شدی .
-
این روز ها ریشاز
24 خرداد 1391 02:33
این روز ها ، مالی آباد ، قصر الدشت ، چنچنه ، شامین ، عرق سگی ، فرهاد ، زنون ، معین ، 87 در و گلگیر ، شب گردی ، بندر جونه ، برارم مسعود ، عادل آباد ، وکیل ، زندان ، بازداشت ، هایلار ، رجبی 3 ، کلارک ، ویفر ، سرهنگ ، باغ ارم ، عفیف اباد ، اوستا فرخ ، مهدی و جنگولک بازی و ارامش بعد گریه تو بالکن بالای یشلز ..... کافه...
-
یا رب
15 خرداد 1391 13:44
نرگس ساقی از مستی ، صد جام نداشت ، سر هر کوی گذر این همه می خانه نبود . این پست برای هیرادم هست . هیرادم مراقب خودت و سلامتیت باش . یادت به قرارمون باشه .. خوب نیستم همین ، تمی دوتم دردم چیه نمی دونم ؟ نمی دونم ؟ تو این کافه تا میام دپ میشم ؟ اما جایی جز کافه ندارم ، ... آمدم بحر چه بود ؟ به کجا میروم آخر .....
-
سپاس از دینگ دینگ
12 خرداد 1391 01:24
اون دینگ من نیستی پس مهم نیست / ته سیگار و عادت اون کافه / بازگشت تو و دل سوخته من / هیراد و خونه نشین شدن هاش / سیروس و تنهایی هاش / خودم و تنها شدن هام و روز های بی دل خوشی / پیپ و بیمارستان / ترجمه و شروع کار / یه دختر با روحیه شاد و پر از دل خوشی 2 شب / خونه تنهایی / فاقد کلاس سی / نیسان بازی سفید / گرد کیری میز...